07
اکتبر

تاريخچه صنعت نساجي در ايران

اولين پارچه ي بافته شده در ايران به 4000هزار سال قبل از ميلاد مسيح بر مي گردد كه در حفاريات شوش بدست آمده است از يك تيغه ي مسي كه با سفال هاي عهد اول در شوش بدست آمده است كه معلوم مي كند كه در دوره ي تمدن شوش (4500سال قبل از ميلاد مسيح)بافتن پارچه معمول بود و فن پارچه بافي يا توجه به ظرافت پارچه ها كمال را طي كرده بود و قسمت هايي از اين قطعه پارچه هم اكنون در موزه هاي لووروبافلو موجود است .

صنعت نساجی در ایران


از يك ميله فلزي در تپه حصار دامغان با اثار ديگري متعلق به 3000سال قبل از ميلاد به دست آمده است كه اين ميله مخصوص ريسندگي بوده و نخ هاي نازك با آن مي تابيدند. اين ميله نشانه پيشرفت ريسندگي در آن زمان مي باشد . اخيرا نيز ايران در كشفيات خود كه فسمتي از آن روشنگر دوران ما قبل از اريايي است بقاياي دوك هاو سنگ هايي به دست آمده است كه نشان ميدهد رسندگي در دوره ي افسانه اي ايران معمول بوده است و اسباب و لوازم داشته است.درحدود2700سال پيش از ميلاد مسيح بافندگي ظريفتر در فلات ايران معمول شد و ظرافت پارچه هاي اين دوره به خوبي مي تواند به ما ثابت كند كه دوره نسبتا طولاني بافندگي به منظور پوشانيدن تن به پايان رسيده و ابتكار و ذوق بيش از احتياج رواج پيدا كرده بود.


اولين كارخانه در زمينه نساجي پشمي با حمايت دولت و همكاري بخش خصوصي در سال1304تاسيس گرديد.متعاقب آن شهرهاي يزد،كرمان وكاشان و استانهاي خراسان،مازندران،گيلان . اذربايجان نيز داراي كارخانجات مختلف صنعتي نساجي شدند. قبل از جنگ جهاني دوم حدود4كارخانه نساجي در رشته هاي مختلف پنبه،پشم،ابريشم وكنف در كشور مشغول به فعاليت بودند كه توليد انها به حدود 60ميليون متر در سال مي رسيد.از مجموعه كارخانجات اين دوره 4واحد با سرمايه دولت تاسيس گرديده بود.انگيزه اصلي اين كار،صنعتي كردن كشور و گسترش صنايع نساجي و ترغيب و تشويق سرمايه داران بخش خصوصي به فعاليت جهت ايجاد واحدهاي ريسندگي و بافندگي در اين دوره بود .رشد صنايع نساجي در سال هاي 1320تا1332به اوج خودش رسيد و به همين جهت پارچه هاي خارجي در بازار ايران جولانگاهي يافتند.و ارز فراواني را از مرز خارج كردند .
صنعت نساجي در دوران جنگ جهاني دوم با شكلات عديده اي روبرو بود. از قبيل فرسودگي ماشين الات ،كمبود قطعات يدكي،عدم امكان ورود لوازم يدكي و مواد اوليه مورد نياز ،مسايل كارگران وغيره از عمده اين مشكلات بود ‍؛با اينكه درآمدهاي سر شاري عايد صاحبان كارخانه ها مي گرديد ،اما سرمايه گذاري و اصلاح وتوسعه لازم در اين صنعت به عمل نيامد. علي رغم مشكلاتي كه از لحاظ كاهش منابع ارزي و سرمايه هاي عمومي در طول برنامه عمراني اول متوجه صنايع نساجي شد و بخش خصوصي پابپاي اقدامات درستبه ترميم نقايص و اصلاح ماشين الات پرداخت،تا جاييكه وضع كارخانه هاي موجود با يك تغيير و تحول اساسي روبرو گرديد و كارخانه هاي نساجي پنبه اي از30واحدبه41واحد ئ تعداد دوك هاي ريسندگي و ماشين هاي بافندگي به ترتيب تا 33584و4437واحد افزايش يافت.


قبل اجراي برنامه عمراني اول در كشور كارخانه هاي دولتي پارچه بافي كه در سطح كشور مشغول به فعاليت بودند عبارت بودند از:كارخانه نساجي بهشهر،كارخانه حرير چالوس،كارخانه گوني بافي قايمشهر وكارخانه نساجي قايمشهر .قبل از انقلاب به دنبال بررسي هايي كه صورت گرفت كارخانه چيت سازي تهران نيز با سرمايه دولت و با ظرفيتي معادل 10000دوك ريسندگي و304دستگاه ماشين بافندگي تاسيس شد و به اين ترتيب تعدادكارخانه هاي دولتي به 5 واحد رسيد اين مساله در طول اجداي برنامه اول بود.در برنامه عمراني دوم قبل از انقلاب با ديگر توسعه صنايع نساجي مورد توجه قرار گرفت.در اغاز اين برنامه كه در سال1334بود اعتباري به مبلغ 3ميليارد ريال به اين منظور اختصاص داده شد.از محل اين اعتبار نوسازي كارخانجات نساجي بهشهر و قايمشهر انجام گرديد و توليد 2واحد نامبرده به اين ترتيب از 5ميليون متر و17ميليون متربه24ميليون متر و30ميليون متر در سال افزايش يافت و متعاقب آن اين اقدام با سرمايه گذاري مجدد حجم منسوجات توليدي كارخانه چيت تهران نيز از5ميليون متر به36ميليون متر رسيد و كارخانه جديدي با ظرفيت 25ميليون متر توليد ساليانه در قايمشهر تاسيس شد.كارخانه گوني بافي ديگري نيز با ظزفيت توليد 7ميليون متر در همدان تاسيس گرديد.در پايان برنامه دوم مذكور جمعا 75كارخانه بافندگي پنبه ،الياف مصنوعي ،پشم ،ابريشم و كنف در نقاط مختلف كشور موجود بود. ليكن همه انها در طول برنامه كار فعاليت نداشتند به اين معني كه گروهي تعطيل و گروهي نيز با ظرفيت جزيي مشغول به كار بوده اند .


در پايان برنامه دوم بحث توليد در مقايسه با ابتداي برنامه به ميزا ن قابل توجه اي افزايش يافت.يعني توليد پارچه هاي نخي از 62ميليون متر توليد محصولات كنفي از 2000هزار تن به دو برابر رسيد .از سال 1314به بعد توليد منسوجات پشمي ونخي سير صعودي داشت تا انجا كه در سال 1345ايران از ورود پارچه هاي نخي بينياز شد و در همين سال دو سوم پارچه هاي پشمي و پتوي مورد نياز مردم از طريق منابع داخلي و يك سوم بقيه از خارج تامين گرديد.در سال1348جمعا 11كارخانه با سرمايه اي معادل 8/1445ميليون ريال ايجاد گرديد كه از اين مبلق 5/933ميليون ريال صرف تهيه ماشين الات شدونيز تعداد 826نفردر واحدهاي مذكور اشتغال يافتند.طي اين سال ها 62كارخانه بزرگ نخي و15كارخانه پشم بافي در نقاط مختلف كشور كار فعال انجام مي دادند.تعداد خيلي زيادي نيز واحد هاي نساجي نخي وپشمي كوچك بودند كه در كشور فعاليت داشتند كه بيشتر انها در اصفهان و تهران و يزد استقرار داشتند.